«غسان کنفانی» نویسنده شهیر و شهید فلسطینی کتابی دارد با نام «نگاهی به ادبیات صهیونیسم» که در آن نقش ادبیات و هنر را در گسترش ایده صهیونیسم و محق نشان دادن اسرائیل تشریح میکند و نمونههایی را بهخصوص در عالم داستان و رمان به دست میدهد.
او تأکید میکند که ادبیات صهیونیسم با استفاده از بدترین وسایل یعنی دروغ، پردهپوشی و وارونه جلوه دادن حقایق خود را دربست در خدمت اهداف تجاوزکارانه قرار داده است و با این حال به مدد صنعت تبلیغات در محافل ادبی از شهرت خوبی برخوردار و با اعجاب و تحسین فراوان روبهرو شده است.
وی تأسف میخورد که پژوهشگران و نویسندگان عرب [و مسلمان]تاکنون از این امر مهم یعنی رابطه عمیق میان سیاست و ادبیات غافل ماندهاند و کوشش خود را منحصر به حوزههای اندیشه و عمل کردهاند.
کنفانی که در ۳۶ سالگی در حادثه انفجار خودرو شخصیاش از سوی موساد به شهادت رسید، خود به آنچه گفته بود عمل کرد و در طول حیات کوتاه خود شش رمان و داستان بلند و نیز تعداد زیادی قصه کوتاه نوشت که برخی از آنها به فارسی ترجمه شده است. داستان بلند «بازگشت به حیفا»ی او هم دستمایه ساخت فیلم سینمایی «بازمانده» اثر جاودان زندهیاد سیفالله داد قرار گرفت که همه ما با آن خاطره داریم.
فردا هفتم اکتبر و دومین سالگرد عملیات تاریخی و غرورآفرین طوفانالاقصی به دست مجاهدان مسلمان فلسطینی در غزه است؛ عملیاتی که بعد از انتفاضههای اول و دوم و عقبنشینی سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه، شکست بزرگ دیگری را به رژیم صهیونی تحمیل کرد و هیمنه پوشالی و تبلیغاتی آن را فرو ریخت.
در این جنگ کاملاً نابرابر که تمام عده و عده عملیاتی و تجهیزاتی و تبلیغاتی اسرائیل و امریکا و چندین کشور غربی و عربی با هم علیه یک جمعیت کم در یک باریکه کوچک ساحلی به کار گرفته شد، تاکنون با احتساب ۲۱۸ نفری که حتی دیروز بعد از پذیرش مشروط آتشبس از سوی حماس، در غزه به شهادت رسیدند بیش از ۶۷ هزار شهید و نزدیک به ۲۰ هزار مجروح از فلسطینیان گرفته که بخش اعظم آنان را زنان و کودکان مظلوم و بیپناه تشکیل میدهند.
در این معرکه نابرابر، همه اهالی غزه تا پای جان استقامت کردند و رنج و اندوه بمب و موشک و انفجار و گرسنگی و تشنگی و آوارگی و ویرانی گسترده را پذیرفتند تا تکه کوچک باقیمانده از وطنشان از دست نرود.
اما وظیفه دنیا و ما نه تنها به عنوان یک مسلمان که به عنوان یک انسان چیست؟ از وظایفی مانند آنچه در حرکت افتخارآمیز صمود و تظاهراتها و تجمعهای بزرگ جهانی اتفاق افتاده و میافتد و از وظایفی هم که مربوط به محدوده فکری و عملیاتی میشود میگذریم، اما یک وظیفه بزرگ معطلمانده و مهم همانی است که غسان کنفانی گفت و در همه این سالها توجه کمی به آن شده و میشود: استفاده از ابزار بسیار تأثیرگذار و ماندگار ادبیات و هنر در بازروایی آنچه بر غزه و فلسطین در این مدت رفت.
شاید تا حدود کمی شاعران ما در این مدت سهم مختصری از وظایف خود را ادا و به فلسطین و مظلومان غزه توجه کرده باشند، اما در دیگر حوزههای ادبی و هنری از جمله قصه و رمان، نمایشنامه و تئاتر، فیلم کوتاه و بلند و سینمایی و سریال، موسیقی، نقاشی و گرافیک و دیگر عرصهها و قالبهای ادبیات و هنر هنوز این دو سال تاریخی و تحولآفرین جای مناسبی ندارند و نویسندگان و قلمبهدستان ما باید سهم خود را به تاریخ و ادبیات ادا کنند و آنهم به بهترین وجه و با بهترین کیفیت.
ریتم تحولات در دنیا لحظهبهلحظه تندتر و شدیدتر میشود و خیلی نمیتوان منتظر ماند تا اثری تولید شود. اگر هم که ما منتظر بمانیم، دشمن صهیونی و ادبیات صهیونیسم منتظر نمیماند و به وظیفه خودش به بهترین وجه عمل میکند و همانطور که تاکنون در این عرصه موفق ظاهر شده، با اینهمه ابزارهای تبلیغاتی جهانی که در اختیار اوست باز هم میتواند موفق باشد و مثل همیشه روایت سرشار از دروغ و تحریف خود را با بهترین رنگ و لعاب به دنیا قالب کند که البته در این صورت، روسیاهی آن به مایی میماند که میتوانستیم کاری بکنیم و نکردیم.